که سالها در مشهد زندگی کرده است و به قول خودش این شهر دارای حس و حال خاصی است. اهالی سینما همتی وند را با فیلمهای کوتاهش، اما حضوری بسیار کیفی در جشنوارهها میشناسند.
گفت و گو با او را که میهمان این هفته صفحه کافه هنر است، با هم میخوانیم.
*آقای همتی وند! ورود به سینما چگونه برایتان اتفاق افتاد؟
از 12 سالگی به عنوان بازیگر تلویزیون و سینما وارد عرصه سینما شدم و پس از سالها در 19 سالگی وارد انجمن سینمای جوان شدم و دورهها را گذراندم و سال 79 فیلم کوتاه «رنگینه» را ساختم و این فیلم توانست به 12 جشنواره راه پیدا کند و منتخب شود، پس از آن هم فیلم کوتاه «پیامبری در باد میخواند» را ساختم که توانست در جشنوارههای داخلی و خارجی و همچنین ششمین دوره جشنواره بینالمللی دانشجویی جهان راه پیدا کند.
*به خاطر دارم این فیلم انعکاس خیلی خوبی در جوامع هنری داشت؟
بله، در ششمین جشنواره بینالمللی دانشجویی جهان توانستم جایزه دوم را کسب کنم که جایزه نخست فرانسه و جایزه سوم را روسیه کسب کرد.
*کمی از آخرین فیلمتان برایمان بگویید.
- «نفس نرم نسیم»، آخرین فیلم کوتاه من است که روایت افغانیهای مقیم ایران است که از ایران خارج میشوند و یک سری اتفاقات هم میافتد. این فیلم هم توانست از سازمان ملل جایزه حقوق بشر را بگیرد و همچنین در سیدنی استرالیا در جشنواره یک فیلم، یک تجربه و در استکهلم سوئد در جشنواره یاری حضور پیدا کرد. این فیلم در جشنوارههای دیگر همچون جشنواره آسیاسینه سن، دهلی، بیروت و فرانسه هم انتخاب شد و حتی در سینماهای پاریس نیز توسط ژان کلود وازان انتخاب شد تا قبل از هر اکران فیلم در سینما، این فیلم کوتاه پخش شود.
*کمی از کارهای آیندهتان برایمان بگویید.
در حال حاضر در حال فراهم کردن مقدمات یک فیلم بلند سینمایی هستم که این در فضای شمال ساخته خواهد شد و یک قصه دراماتیک دارد، روایت انسانهایی که در دورانی که بیشتر انسانها از انسانیت فاصله گرفتهاند یک نفر کارهای مختلفی انجام میدهد که در کنار عزیزترینش باشد.
امیدوارم این فیلم را آن گونه باید و شاید بسازم و جایگاه واقعی خودش را پیدا کند.
*با توجه به آنکه شما سالها در مشهد تحصیلات آکادمیک سینما را گذراندهاید و در همین شهر هم به طور جدی در این عرصه حضور داشتید، مشکل اساسی فیلمسازی را در این شهر در چه میدانید؟
اگرچه بچههای سینمای این شهر پرتلاش هستند، اما گاه ناامیدند و گاه ناموفق. به هر حال متأسفانه این همهگیری در بین جوانهایی که کار سینما میکنند، وجود دارد که یک آدمهایی وارد سینما میشوند که کارشان فیلمسازی نیست و به اعتقاد من، حق آدمهایی را که شایسته این کارند، ضایع میکنند، افرادی که به هر ترفندی میخواهند به این عرصه ورود پیدا کنند، گاه با پرداخت پول گاه استفاده از آشنا! به هر حال این افراد در جایگاههایی مانند دستیار، عکاس و مدیر تولید در یک پروژه مشغول به کار میشوند و این در حالی است که افرادی که یا تحصیلات آکادمیک همین رشته را دارند یا به صورت تجربی مشکلات فراوانی را پشت سر گذاشتهاند، هنرمندانی که همین رفتارها سبب میشود، از فضای هنری طرد شوند.
از طرفی در بین هنرمندان متأسفانه آن رقابت سالم قدیم وجود ندارد. اکثر جوانان توقع دارند بلافاصله بعد از ورود به این حرفه به موفقیتهای یک باره دست یابند.
*شما هم برای مدتی در پایتخت مشغول به کار شدید، نظرتان درخصوص مهاجرت هنرمندان به تهران چیست؟ آیا به راستی به جز پایتخت، زمینهای برای ساخت فیلم وجود ندارد؟
به نظر من اشتباه است که فقط در پایتخت فیلمسازی اتفاق بیفتد. چرا باید همه امکانات در تهران باشد. ما در استانهای مختلفی لوکیشنهایی داریم که به جهت بصری و جذابیت نادر هستند و لحظات دراماتیکی میتواند در همانجا اتفاق بیفتد، جاهایی مثل خراسان، کردستان، اردبیل، تبریز و خوزستان.
من مدتی در تهران هم زندگی کردم، اما به اعتقاد من، در سینما مرزبندی وجود ندارد و مرزبندی کردن در فیلم را دوست ندارم. یک زمانی بحث سینمای دینی مطرح شد، اصلاً مگر سینمای غیردینی داریم؟!
باور کنید خیلی از فیلمسازهای حرفهای کشورمان در شهرستانهای مختلفی زندگی میکنند. شاید در برخی استانها امکانات و تجهیزات سینمایی محدود باشد، اما در خراسان رضوي این محدودیت و نبود امکانات مطرح نیست.
به هر حال آن چه مهم است، باوری است که باید در بین جوانان این عرصه وجود داشته باشد، به قول چارلی چاپلین، در دنیا بگرد و جای خودت را پیدا کن، نه اینکه جای دیگری بشینی، به اندازه همه آدمها جا در دنیا وجود دارد.
*شما به یک عنوان یک فیلمساز جوان که گزیده هم کار میکنید، آیا معتقدید باید در مشهد عوامل را از پایتخت دعوت کرد یا هنرمندان شهرمان دارای بضاعتهای لازم برای حضور در یک فیلم حرفهای را دارند؟
من معتقدم در استان باید از جوانان مستعد استفاده کرد. به طور قطع در کار جدیدم از عوامل خراسان استفاده خواهم کرد و بچههای مشهد و حومه این شهر در آن حضور خواهند داشت.
آنها احساس مرا کاملاً درک خواهند کرد، من پس از گذشت این سالها که همه آن تجربه خوبی را برایم به همراه داشت، به این رسیدهام که هر کسی باید در جای خودش قرار بگیرد. متأسفانه در بدو ورود همه میخواهند یا بازیگر یا کارگردان شوند، اما در این حرفه به منشی صحنه، مدیر تولید، طراح صحنه، دستیار و برنامهریز حرفهای و زبده هم نیاز هست.
*چرا با وجود زیرساختها، هنوز استان خراسان آن گونه که باید و شاید در عرصه فیلمسازی جایگاه خودش را پیدا نکرده است؟
من معتقدم در هر حرفهای باید حرمت استاد و شاگردی و بزرگتر حفظ شود. در حال حاضر نمیدانم چرا نسل جوان از استادان و بزرگترها مشاوره نمیگیرند تا جایی که با داشتن یک دوربین جدید خودشان کارگردان، تدوینگر، آهنگساز، تصویربردار و همه چیز در فیلم کوتاه میشوند!
من در همه کارهایم ابتدا از امام رضا(ع) میخواهم که خودش کمکم کند و هنوز هم سعی میکنم از بزرگان این هنر تجربه کسب کنم و در کنارشان تجربیات خوبی را دارم و همان تجربیات سبب میشود که با اشتیاق کار کنم. من در گذشته در انجمن سینمای تهران سه سال مسؤول پخش فیلمهای کوتاه برای هیأت داوران بودم و با افراد بزرگی در سینما آشنا شدم و از دیدن همان فیلمها تجربههای زیادی را به دست آوردم، اما متأسفانه امروز افرادی در این عرصه حضور و ادعا دارند که حتی بهترین فیلمهای روز دنیا را نمیبینند و نمیشناسند!
*گویا همسر شما، الهام رحیمزاده هم در این حرفه حضوری جدی دارند؟
همسرم در کنار من همیشه حضوری جدی و فعالی را دارد، او دانش آموخته رشته بازیگری است، اما در بیشتر کارهای من نقش یک منشی صحنه حرفهای را ایفا کرده است، اما این بار در فیلم سینمایی که در حال گذراندن مرحله مقدمات آن هستیم، او در نقش بازیگر فیلم من حضور خواهد داشت.
نظر شما